زنده کردن خاطره کارگردان یا اقتباس
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۵۴۰۰۱
با وجودی که انسیه شاهحسینی گفته فیلمنامه «دست ناپیدا» را بر اساس خاطرات خودش نوشتهاست، اما پس از نمایش فیلم، سوالات زیادی به شباهت غیرقابل انکار فیلم به کتاب «حوض خون» اشاره داشت.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، اگر از ضعف داستان گویی، بازیگری و بیان کلیشه شده دهه شصتی سینمای جنگ در فیلم «دست ناپیدا» چشم پوشی کنیم، محال است بتوانیم از بی توجهی کارگردان و تهیه کننده به حقوق نویسنده و ناشر کتاب «حوض خون» بی تفاوت بگذریم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما هرچه میگذرد ما با تعجب درمییابیم که قرار نیست داستان راهی به بیرون از این محیط پیدا کند و تمام فیلم همینجا خواهد گذشت. صحنههای هرچه بیشتر و بیشتری درباره شستن لباسهای غرق خون رزمندگان و بسیجیان خواهیم دید و مطمئن میشویم که فیلم اقتباسی از کتاب ارزشمند «حوض خون» است.
«حوض خون» آدرسی برای جذب بودجه!
اما عجیب اینجاست که انسیه شاهحسینی گفتهاست این فیلمنامه را بر اساس خاطرات خودش نوشتهاست! در نشست خبری پس از نمایش فیلم، سوالات زیادی به شباهت غیرقابل انکار فیلم به کتاب «حوض خون» اشاره داشت اما شاه حسینی باز هم بر ادعای خود مبنی بر اینکه فیلم بر اساس خاطرات خودش شکل گرفته و فقط گوشههایی از آن برگرفته از کتاب «حوض خون» است پافشاری کرد.
در کمال تعجب، سید سعید سیدزاده تهیه کننده فیلم، در جواب خبرنگار خبرگزاری مهر که از چند و چون توافق حقوقی با نویسنده و ناشر کتاب «حوض خون» «زمانی که این فیلمنامه نوشته شد ربطی به حوض خون نداشت اما آوردن نام حوض خون یک آدرس بود برای اینکه بشود دیگران را درباره موضوع فیلمنامه توجیه کرد و ما از آن استفاده میکردیم. ما در اندیمشک با نویسنده و محققان کتاب جلسه داشتیم و آنها آرزو کردند که این فیلم که به موضوع مشابهی میپردازد سربلند باشد. پس نیازی به توافق حقوقی با نویسنده و ناشر نبوده است!» وقتی این پاسخ مورد اعتراض جمع خبرنگاران قرار گرفت و خبرنگاری در این زمینه گفت؛ «خانم میرعالی نویسنده کتاب «حوض خون» همین الان ابراز ناخرسندی کرده اند!» سیدزاده پاسخ داد؛ «من با نویسنده تماس میگیرم و جواب ایشان را میدهم!»
شنیدن چنین پاسخی در نشستی که عوامل فیلم باید پاسخگوی خبرنگاران به عنوان نمایندگان افکار عمومی باشند مایه حیرت است. از طرف دیگر سیدزاده عنوان کرد هزینه این فیلم سنگین بوده و پرداخت آن در وسع یک نهاد نبودهاست بنابراین ناچار شدیم از مشارکت چند نهاد استفاده کنیم. علیرغم این ادعای تهیهکننده فیلم، ظاهر فیلم نشان میدهد به عنوان یک فیلم دفاع مقدس، با اثری ساده و ساکن و کم خرج روبهرو هستیم. گویا استفاده از نام «حوض خون» به تهیه کننده کمک کرده است از نهادهای مختلف به جذب بودجه برای فیلم بپردازد.
منبع: مهرمنبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: تهیه کننده حوض خون
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۵۴۰۰۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بحران ادبیات داریم
مریم حسینیان با تأکید بر اینکه بحران ادبیات داریم، میگوید: مسئله نقد ادبی، کارگاههای ادبی و خاموششدن چراغ جایزههای معتبر را از دلایلی میدانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.
این نویسنده در گفتوگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب میشود یا باعث میشود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.
او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاعرسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانههای معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاریها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک میکردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی میتواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر میشود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوانهای کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتابها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمیدانیم کدام را انتخاب کنیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاههای آموزشی به ادبیات آسیبزده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار میشود، دو یا سه نفر کتاب منتشر میکنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.
او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سختگیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرونآمده رمان یا مجموعه داستانی مینویسد و ناشران نیز کارشناسی سختگیرانهای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوعها باعث میشود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سالها عنوانهای گردنکلفت نداشتیم.
این داستاننویس یادآور شد: در این سالها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کمرنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصیاش معرفی میکند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموششدن چراغ جایزههای ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ بههرحال کتابها از چند مسیر داوری عبور میکردند که همه اینها فروکش کرده است.
او با بیان اینکه باتوجهبه قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب میشود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود میخرید و شاید از دوتایش خوشش میآمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجهبه قیمت بالای کتاب، مقداری دقیقتر شده و میخواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سالهای اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.
حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوانهای متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر میشود اما کتابها کمفروغ هستند. البته این موضوع به نسلهای مختلف داستاننویسی نیز بر میگردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آنها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات میگذارم و همین باعث میشود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.
او درباره اینکه گاه اینطور برداشت میشود که نویسنده برای مخاطبان خاصی مینویسد و به مخاطب وسیع فکر نمیکند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همانطور که ادبیات سطحبندی شده است، مخاطب نیز سطحبندی میشود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمیشود. ما سبکهای مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایینبودن سطح مخاطب است نه ضعیفبودن اثر.
نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم میمیریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان میخوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامهپسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحبنام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابهحال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسندهها سبک خاصی دارند و نمیشود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده میشود.
این داستاننویس خاطرنشان کرد: بهشدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینهبهسینه و از طریق خود مخاطب کشف میشود. اگر کار قابلتأمل باشد، فرق نمیکند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفهای، خوانده میشود. گاه در کارگاهها اثر شگفتانگیزی نوشته میشود که نشان میدهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفهای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کمرمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک میکند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده میشود.
مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی میداند و با بیان اینکه صفحات مجازیاش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگها» هم روایت این بیماریام است و در این دو سال نمیتوانستم در جلسهای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباطهایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسندههایی هستم که پاسخ تمامی پیامها را میدهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتابهایم چه نظری دارند و از جمعبندی نظرها استفاده کردهام.
انتهای پیام